الغیاث از تو که هم دردی و هم درمانی
#سعدی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را
بــا شمــا تنهــا نشستن در کنــاری خوب نیست
یا چنین آسان به من دل میسپاری ! خوب نیست
نامسلمـان اینقـدر بــا مـوی خـود بـازی نکن