بغلم کردن و هی ناز کشیدن، ممنوع!
دست دور کمرم حلقه، اکیدن ممنوع!
بغلم کردن و هی ناز کشیدن، ممنوع!
دست دور کمرم حلقه، اکیدن ممنوع!
چمدان واژههایم را بسته ام....دیگر امید به نان این واژهها ندارم!!!
ارسال شده توسط سمیرا فاتحی
برگشته بودی بشکنی من را، شکستی!
این زخم ها جز بانمک درمان نمیشد
ممکن نبود اصلا مرا از نو بسازی
قلب من اسم تو رو جای خون فواره کرد
تا نزدیک تر به من شی از رگ گردنم!
ناشناس
گقتند عاشق که شدی؟
گریه ام گرفت...
می خواستم بخندم و حاشا کنم نشد.
سجاد سامانی