تو اگر لب نگشایی نفسم می گیرد

تو همانی که به لب های تو ، معتـادِ لبـم
لب گشـا تا بِـرِسی باز ، به امدادِ لبـم

تو اگر لب نگشـایی ، نفسـم می گیـرد
چه سـکوتی، که بر افتد ،همه بنیادِ لبـم