چامه ها

به نام آنکه هستی از او طعم گرفت

سلام مهربون، چه خوبه که اینجایی. چشم به راهت بودم. خب میخوام یه توضیح کوچیک در مورد این خونه بدم، موافقی؟! هر چیزی که توی این دنیا متولد میشه یه اسم براش انتخاب میکنن ما هم وقتی داشتیم خشت اول این خونه رو میذاشتیم اسمش رو گذاشتیم چامه ها-قدیم ندیما به معنی شعر بوده-، این جا همه چیزش با جاهای دیگه فرق داره، اصلا باید با دلت وارد این جا بشی نه با عقلت! میدونی؟! آخه به نظر من عشق زمینی زمینه ایی هست تا انسان عشق آسمانی رو درک کنه. یا به قول حافظ که میگه:

هر آن کسی که در این حلقه زنده نیست به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

حالا که با دلت وارد این جا شدی یه چیز دیگه رو هم بگم؟ این جا ژست آدم بزرگا رو نگیر! میدونی آخه ما آدما وقتی بزرگ میشیم خیلی از عادت های قشنگ زندگیمون رو فراموش میکنیم. مثلا همین بچگی های خودت رو میگم، یادته چه قدر ساده و بی بهونه میخندیدی؟ یادته واسه این که بتونی راه بری یا صحبت کنی چند بار تلاش کردی؟ اما حالا که باید اون صفت های قشنگ رو داشته باشی تا بتونی یه زندگی قشنگ رو بسازی، ژست آدم بزرگا رو به خودت گرفتی!، من که دلم خیلی هوس خنده های بی بهونه رو کرده، دوست دارم همین الان بی بهونه بخندی، میشه؟،دلم، میخواد باهات صحبت کنه گوش کن ببین چی میگه:

تو را ای آن که دایم خنده کار است

دهم پندی که خیلی خنده دار است

نمی گویم دهن چون غار وا کن

چو خندی، خنده دندان نما کن

راستی، ممنون که نگاه پر مهرت رو به ما بخشیدی، دلم برات تنگ میشه بازم بهمون سر بزن به جای خداحافظی به قول احمد شاملو میگم:

تنور دلتون گرم