مرکز شعر و ادب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار سعدی» ثبت شده است

ای عقل

ای عقل

ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفت
گوی از همه خوبان بربودی به لطافت
ای صورت دیبای خطایی به نکویی
وی قطره باران بهاری به نظافت

ادامه مطلب...
۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
چامه ها

هدیه

هر چه پیش عاشقان آید ز معشوفان نکوست

کس به چشمم در نمی‌آید که گویم مثل اوست
خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست
هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند

ادامه مطلب...
۱۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
چامه ها

مست

چنان به موی تو آشفته ام

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

ادامه مطلب...
۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چامه ها

تو

تو

تو در میان گل ها، چون گل میان خاری


#سعدی


۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چامه ها

غم دل

گفته بودم چو بیایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی


#سعدی


۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
چامه ها