من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد!
#حافظ
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصــــه پر حادثــه حاضــــر باشم
حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و
من بــه دنبال تو یک عمر مسافــــر باشـــم
تو پری باشـــی و تا آن سوی دریا بروی
از تمنای نگاهم تا نگاهش...نقطه چین
آرزوی بوسه تا میل گناهش...نقطه چین
در دل هر نقطه چینی صد هزاران راز و رمز
جان من در دست او دستش به دست دیگری
جام من در دست او ، مدهوش و مست دیگری
ماه او در چشم من چشمش به چشمان رقیب
تب کرده ام هذیان برایت می نویسم
مغزم پر است از فکرهای اشتباهی!
ارسال شده توسط سمیرا فاتحی
برگشته بودی بشکنی من را، شکستی!
این زخم ها جز بانمک درمان نمیشد
ممکن نبود اصلا مرا از نو بسازی
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
صد زخم زبان شنیدم از تو
یک مرهم دل ندیدم از تو
صبرم شد و عقل رخت بربست
دریاب وگرنه رفتم از دست
ناشناس
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحبدلان را پیشه این است
جهان عشق است و دیگر رزق سازی
همه بازی است الا عشقبازی
تبلیغات
کلمات کلیدی
اشعار ناب
اشعار عاشقانه
اشعار زیبا
عاشقانه ها
عشق
عکس نوشته
شعر های ناب
ابیات ناب
تکسوگرافی
جملات عاشقانه
اشعار حافظ
عکس نوشته های عاشقانه
عاشقانه
اشعار ناب عاشقانه
شعر زیبا
اشعار عاشقانه زیبا
شعر
گزیده اشعار سعدی
شعروگرافی
چامه ها
عکس نوشته عاشقانه
شعر ناب
سعدی شیرازی
سعدی
نامه های عاشقانه
عاشقانه های زیبا
غزلیات حافظ
گزیده اشعار
شب شعر شیراز
حافظ
آخرین مطلب
-
۹۵/۰۴/۱۵ماهِ من و شب عید
-
۹۵/۰۴/۰۵شب تاریک
-
۹۵/۰۴/۰۳تشنه دیدار
-
۹۵/۰۳/۳۰میخواهم از زوایای لبخندت عکس بگیرم!
-
۹۵/۰۳/۲۷ماه من
-
۹۵/۰۳/۲۰نامه هشتم از زبان معشوق به عاشق
-
۹۵/۰۳/۱۴نامه هفتم از زبان عاشق به معشوق
-
۹۵/۰۱/۲۸اسرار پنهانی
-
۹۵/۰۱/۲۰من شعر نمی گویم
-
۹۵/۰۱/۱۸نامه ششم از زبان معشوق به عاشق
پیوندهای روزانه